تمدن اسلامي و تاثیر آن بر رنسانس اروپا
پوهاند محمد
ابراهیم ابراهیمی[1]
چکیده
در این مقاله به دو موضوع تماس حاصل گردیده: یکی
اینکه تمدن اسلامی چگونه شکل گرفت؟ جایگاه این تمدن در میان سایر تمدن ها چگونه
است؟ این تمدن از قرن اول تا قرن هشتم هجری چنان رشد و انکشاف کرد که همه تمدن های
معاصر خود را تحت تاثیر خود قرار داده و همه مردم آن زمان را متعجب ساخت. دوم
اینکه این تمدن برای رنسانس و تجدید علوم و فنون در اروپا زمینه خوبی مساعد ساخت،
مسلمانان بر علوم و فنون ذیل دسترسی داشتند در حالی که اروپایان از الفبای آن مطلع
نبودند: علم رياضي، علم
كيميا، علم فزيك، علم طب، ميكانيك، علم هندسه و مثلثات، علم هيئت و نجوم، علم
جغرافيه، فلسفه و منطق و سایر علوم انساني و علوم اجتماعي، فنهاي معماري،
ميناتوري، خطاطي، تذهيب و تجليد كتب، روانشناسي، دواسازي، جراحي و ديگرعلوم و
فنون. این علوم و فنون از شرق اسلامی به کشورهای اروپایی منتقل و زمینه تجدید حیات
علمی و فنی در اروپا مساعد گردید.
اصطلاحات کلیدی: اسلام، تمدن، رنسانس، علوم، فنون، اروپا.
ارجاع: ابراهیمی، محمد
ابراهیم (1398 هـ ش). تمدن اسلامي و تاثیر آن بر رنسانس اروپا. مجله علمی- تحقیقی پوهنتون کابل.
مقدمه
در اين مقاله در
دو مورد كار علمي و تحقيقي صورت گرفته كه عبارت از بحث روي تمدن اسلامي و بعد روي
تاثیر اين تمدن بر بيداري و رنسانس اروپا
مي باشد. ابتدا تمدن و بعد تمدن اسلامي به معرفي گرفته شده، خصوصيات يك تمدن خوب
مختصراً بيان و جايگاه اين تمدن در بين تمدنهاي جهان مشخص گرديده است و اينكه تمدن
اسلامي چگونه توانست از اواخر قرن اول هجری تا به اواخر قرن هشتم هجري به رشد و انكشاف
خود ادامه داده و اروپايان را ازخواب طولاني غفلت و تحجر قرون وسطایي و قيد اسكولاستيزم
بيدار و آزاد سازد، علوم و فنون مختلف مثل علم رياضي، علم كيميا، علم فزيك، علم
طب، ميكانيك، علم هندسه و مثلثات، علم هيئت و نجوم، علم جغرافيه، فلسفه و منطق و سایر
علوم انساني و علوم اجتماعي، فنهاي معماري، ميناتوري، خطاطي، تذهيب (زرکاری) و تجليد
كتب، روانشناسي، دواسازي، جراحي و ديگرعلوم و فنون نزد مسلمانان چگونه ايجاد،
انکشاف و توسعه خوب يافته بود؟ در حالي كه اروپايان هنوز الفباي اين علوم و فنون
را نمیدانستند و اينكه اين همه علوم و فنون مسلمانان از طريق هسپانيا و شهر قرطبه
وارد اروپا شده و زمينه بيداري اروپايان و تجديد حيات علمي و فني آنها را مساعد
ساخته است و در اخير بحث از موضوعات بررسي شده يك نتيجه گيري مختصر بعمل آمده است.
0000000000000
چگونگي تمدن
اسلامي
كلمه تمدن از لحاظ
لغوي آن به معنای شهر نشين شدن و اسباب ترقي و دفاع را فراهم ساختن است. تمدن در اصطلاح
علوم مختلف معاني مختلفي را به خود گرفته است، علماي تاريخ، آثار باستاني ملل را كه از ترقيات زنده گي آنها
نماينده گي ميكند و به سالهاي آينده به ميراث گذاشته ميشود تمدن گفته اند، اهل
سياست تنظيم بهتر روابط ذات البيني افراد يك جامعه و برقراري روابط دوستانه بين
كشورها را تمدن دانسته، چنانچه از نظر جامعه شناسي استفاده بهتر از علوم و فنون
جديد و در پرتو آن آسايش و تر قي را بدست آوردن عبارت از تمدن است. با اين كه مشكل
است يك تعريف جامع و مانع منطقي به تمدن در نظر گرفته شود ولي با آنهم به نظر بنده، تمدن عبارت است از تمام دست
آوردها و پيشرفتهاي علمي، فني، ديني، فرهنگي و اخلاقي يك جامعه بشري كه در يك
مقطعي از زمان وجود داشته و از يك نسل و جامعه به نسل و جامعه ديگر منتقل ميگردد.
يك تمدن زمانی خوب
است و جلب توجه ميكند كه اصول آن بر مبناي دين الهي و توحيدي شكل گرفته و داراي
فضايل اخلاقي پیشرفته، خود گذري، تحمل نظر ديگران، صداقت، امانت داراي، همكاري،
اخوت، وحدت، آسايش، پيشرفت اقتصادي و علم پروري بوده و تحت نظام عادلانه، صلح و امن
پايه دار به رشد طبیعي خود ادامه داده باشد (ولایتی، 1387 ش).
تمدن اسلامي هم جاي
بلند و رفيعي در بين تمدنهاي جوامع انساني داشته و با ظهور دين مقدس اسلام سنگ
پايه هاي آن گذاشته شده و با تعليمات نجات
بخش قرآن كريم، سنت نبوی صلی الله علیه و سلم، ترقي علوم و فنون، توجه به ابعاد
مختلف زندگي فردي و اجتماعي، دنیوی و اخروي مراحل مختلف زندگي خود را پيموده است،
پس تمدن اسلامي عبارت است از مجموعه عقايد توحيدي، سجاياي اخلاق اسلامي، علوم و فنون
اسلامي، دست آوردهاي ابتکاري در عرصه هاي مختلف علمي و فني، طرز زندگي به خصوص
فردي و اجتماعي و در يك سخن مجموعه ای از دست آوردها و اندوخته هاي مادي و معنوي
جوامع عربي و غیر عربی مسلمانهاي جهان (توماس،
1325 ش).
تمدن اسلامي برعقيده توحيد استوار بوده و عليه هر گونه
مظاهر شرك جلي و خفي مبارزه نموده و در آن به
تعقل، تدبر و كاربرد قوه فكري و مشاعر سالم توجه خاصي وجود دارد، اين تمدن
انسان را به پيشرفت، ترقي، تحصيل علم، تفكر و استدلال تشويق كرده و عليه هر گونه
ستم، برده گي و غلامي مبارزه ميكند، اين تمدن داراي خصوصيت عموميت و شموليت است،
به تمام جوامع انساني بدون استثنا پيام هاي نجات بخش داشته و حتي اين پيام ها شامل
حال جنها نيز مي باشد.
تاثیر اين تمدن
شامل تمام ابعاد زندگي فردي، اجتماعي، دنیوي و اخروي است، در اين تمدن روابط فرد
با اعضاي خانواده اش، روابط افراد جامعه، روابط فرد با قوه حاكمه، روابط قوه حاكمه
با قواي حاكم ساير جوامع انساني به بهترين طريقه تنظيم شده است، دراين تمدن زبان و
فرهنگ ديني مشترك وجود دارد، همه مسلمانان جهان در (24) ساعت (5) بار با زبان عربي
به طور دسته جمعي يا انفرادي با خالق و معبود خود مناجات كرده و از آن ذات جليل
سعادت دنیوي و اخروي خود را ميطلبند (الندوی، 1384ش).
درين تمدن نسبت به هر تمدن ديگر تشويق و حمايت ازعلم و دانش، عالمان و دانشمندان صورت گرفته و اين نكته از آيات متبركه قرآني و احاديث گرانبهاي پيامبر گرامی اسلام به خوبي فهميده ميشود، قرآن كريم به صراحت اعلان ميدارد: «هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون» (سوره الزمر، آیه 9). ترجمه: آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند باهم برابر اند؟ و: «هل يستوي الاعمي و البصير» (سوره الانعام، آیه 50). ترجمه: آیا کور و بینا باهم برابر اند؟ و: «و انما يخشی الله من عباده العلماء» (سوره فاطر، آیه 28). ترجمه: به یقین از جمله بنده گان خدا، دانشمندان از اوتعالی میترسند. در احاديث نبوي طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان فرض گردانيده شده و هم درین تمدن به جستن علم از گهواره تا گور تاكيد گــــــــرديده است (روفیگری، 1378 ش).
روي اين اساس است كه مسلمانان در راه كسب علوم و فنون زحمات زيادي را متحمل شده و در عصرهای اول همه مسلمانان مكلف بودند كتاب يا سند علمي و فني را درهرجا بدست آورند آنرا نگهداري و به مرجع مربوطه بسپارند و همان بود كه مسلمانان كار ترجمه كتب مختلف را كه به زبانهاي يوناني، سرياني، فارسي، لاتيني، عبراني، هندي و... و... نوشته شده بودند آغاز کردند و اين كتب را به زبان عربي ترجمه نمودند و با ترجمه كردن اين آثار مسلمانان علاوه بر آنچه كه در حيطه تمدن ارزشمند خود داشته به تمدن ها و فرهنگهاي زبان هاي باستان كه متعلق به ملل مختلف جهان بوده نيز را ه يافتند و تقریبا تمام كتب مهم ساحات علم نجوم، علوم طبي، علوم رياضي و غيره به عربي ترجمه شدند، بيت الحكمه مسلمانان در عصرعباسيان حيثيت يك دار الترجمه، پوهنتون و اكادمي علوم را داشته كه درآن دانشمندان علوم و فنون مختلف به ترجمه آثار، تحقيق و پژوهش مصروف بودند، حنين ابن اسحاق، حسن، محمد، احمد و ثابت بن قره از جمله اين مترجمين و محققين بودند (صفا، 1384 ش).
بيت الحكمه در زمان هارون الرشيد و مامون الرشيد ايجاد و گسترش
يافت، ميگويند بيت الحكمه در آن شرايط ضیق وقت در حدود چهارميليون كتاب در اختيارخود
داشته، در اين مركز تمام علما و دانشمندان مناطق تحت كنترول مسلمانان با هم جمع
شده و به ترجمه، تعليق، شرح، تصحيح و تحقيق موضوعات علمي پرداخته و بعد از ترجمه
كتب مختلف زماني كه مسلمانان به محتويات آن کتب آشنا شدند آنها با اين محتويات به
سه طريقه برخورد نمودند: اگر محتويات آن كتب با اصول دين مقدس اسلام مطابقت داشته
همه آنرا پذيرفته و جزء فرهنگ و تمدن خود ساختند و اگر محتويات آن كتب به اصول و اساسات
ديني ايشان مطابقت نداشت آنرا يكسره ناديده گرفته با اينكه آنرا نگهداشتند ولي جزء
تعاليم فرهنگي خود نساختند و اگر محتويات آن
كتب با كمي تاويل و توجيه و تفسیر قابليت مطابقت با اصول و مبادي ديني را
حاصل ميكرد با انجام دادن اين كار آنرا شامل فرهنگ و تمدن خود مي ساختند.
در قلمرو اسلامي
علاوه از بيت الحكمه كتابخانه ها و مراكزعلمي - تحقيقي ديگر نيز وجود داشته كه
ميتوان در اين زمينه از كتابخانه هاي ذيل نام گرفت:
كتابخانه اندلس كه تنها (چهل و چهار هزار)
ديوان شعر در آن نگهداري ميشد.
كتابخانه الحكمه
قرطبه داراي (چهار صد هزار) جلد كتاب.
كتابخانه دار الحكمه قاهره داراي (صد هزار)
جلد كتاب.
كتابخانه شاپور بغداد داراي (ده هزار) جلد كتاب.
كتابخانه مراغه
داراي (چهار صد هزار) جلد كتاب.
كتابخانه طرابلس
داراي ( سه ميليون ) جلد كتاب.
كتابخانه سلطنتي
قاهره داراي (يك ميليون) جلد كتاب.
اگر تعداد كتب
اين كتابخانه ها را با تعداد كتب كتابخانه هاي امروزي كه وسايل نشر و طباعت به شكل
پيشرفته آن وجود دارد، مقايسه كنيم باز هم قابل دقت و اعجاب خواهد بود (زيدان، ب ت).
علاوه از اين
كتابخانه ها در شهرها، دهکده ها و قريه جات مسلمانها هزارها مسجد وجود داشته که هر
مسجد داراي يك كتاب خانه كوچكی بود که كتاب هاي آن از طرف افراد پول دار خريداري
ميشد و يا هم از طرف برخي از اشخاص اهدا ميگرديد (السباعي، 1373ش).
وضع علوم مختلف
در تمدن اسلامي
ما در تاريخ اروپا همواره بنام هاي راجرز بيكن،
فرانسس بيكن، رنه دیکارت و... و... بر ميخوريم كه آنها سبب شدند در جنب سايرعوامل،
دوره قرون وسطای اروپا را به دوره قرون جديد متحول سازند و زمينه را براي تجديد
علوم و فنون و ادبياتی كه عنوان رنسانس را بخود گرفت مساعد كنند، بي خبر از اينكه
در اين سو در شرق اسلامي ما مسلمانان در يك دوره شگوفایي خاصي زندگي داشتيم كه بجا
است نام آنرا رنسانس اسلامي بگذاريم ( ميتز، 1362ش). در اينجا ما بسيار قبل از
دوره رنسانس اروپا شخصی به نام جابر بن حيان داشتيم (750 – 800 م ) و شخصی بنام
خوارزمي (800 – 850 م ) داشتيم و شخصی بنام زكريای رازي (850 – 900 م) داشتيم و شخصی
بنام مسعودي (900 – 950 م) و شخصی بنام ابو الوفاء ( 950- 1000) داشتیم و شخصی بنام
البیرونی ( 1000- 1050) داشتیم و بالاخره شخصی بنام عمر خیام ( 1050- 1100)
داشتیم.
مسلمانها با داشتن اين اشخاص از اواسط قرن دوم
هجري تا اواخر قرن پنجم هجري به طور مطلق و مستقل زعامت علمي جهان را به عهده
داشتند و اين رهبري علمي در (250) سال بعدي نيز به نحوی ادامه داشته است. فرانسس
بيكن انگليسي ( 1661 – 1626 م) را چرا علمبردار
قرون جديده دانسته اند؟ به خاطری كه او گويا براي بار اول روش مشاهده، تجزيه،
تركيب و تجربه را در علوم و فنون به كار برده و اين روش در مقابل تحجر و ذهني گرايي
محض قرون وسطایي و اسكولاستيزم مسیحي که همه چيز را در سخنان قدما از جمله
ارسطاطالیس (ارسطو) جستجو ميكرند به كار گرفته شد در حالي كه دانشمندان علوم طبیعي و انساني متعلق به شرق
اسلامي قرنها قبل روش مشاهده، تحليل، تركيب و تجربه را به كار مي بردند (گوستاولوبون،
1380ش).
درشرق اسلامي
دانشمندان مسلمان، علوم مختلف را رشد و انكشاف داده و چنان تحقيقات ارزشمندي را در
آن به عمل آوردند كـــه تا هنوز هم مورد استفاده اروپايان قرار مي گيرد.
سال ها دل طلب جام جم از ما ميكرد+ آنچه خود
داشت ز بيگانه تمني ميكرد
از جمله
دانشمندان مسلمان در علوم رياضي دست آورد هاي زيادي داشتند، به يقين گفته ميتوانيم
كه اين مسلمانان بودند كه اصول علم رياضي
را براي جهانيان وضع و تنظيم كردند. عمر خيام با تاليف كتاب «جبر خيام» علم جبر را
اساس گذاشته است و درين زمينه كار محمد بن احمد خوارزمي صاحب كتاب «جبر و مقابله»،
كار خواجه نصیرالدين طوسي در پيوند دادن مثلثات با علم نجوم، كار غياث الدين كاشفي
صاحب كتاب «مفتاح الحساب» در ابتكار كسر اعشاري خيلي با ارزش است (ولایتی، 1387 ش).
دانشمندان
مسلمان در علم زمين شناسي و جغرافيه نيز ابتكار را به دست داشته، ابعاد مختلف
فرهنگ و تمدن اسلامي، مسلمانان را برآن وا داشته تا در مورد شناخت مناطق و جهات
بحث و تحقيق كنند، تحصيل دانش ماموربه مسلمانان در هرجايی از دنيا است و اين تحصیل
دانش ايجاب مسافرت و بعد ايجاب شناخت مناطق را مينمايد. نماز خواندن به سوي كعبه
شريف و جستجوي موقعیت و جهت آن، فتح مناطق و گسترش اسلام و برخی از عوامل ديگر سبب
شد تا مسلمانان در اين علم به تحقيق و جستجو
بپردازند و تا قرن سوم هجري تعداد زيادي كتب جغرافيه به صورت هاي مختلف به زبان
عربي تالیف گرديد.
دانشمندان مسلمان در طب نيز سر آمد زمان بودند،
توجه به صحتمندي، وقايه، تداوي و تشخيص دواي هر مرض از جمله موضوعاتی است كه شریعت
اسلامي به آن تاكيد جدی دارد و روي اين مطلب است كه دانشمندان مسلمان به گسترش اين
علم توجه زيادي كرده اند، از مشهور ترين طبيبان تمدن اسلامي ابو علي سيناي بلخي
متوفي سال (980 ق) و صاحب كتاب «القانون في الطب» مي باشد كه اين كتاب يك مرجع قوي
براي اطباي اروپايی بوده است و برخي از اطباي ديگر مسلمانان عبارت اند از: عمار بن
علي الموصلي قرن (4 ق)، ابوالقاسم زهراوي
متوفي (404 ق)، علي بن عباس، ابن زهر و ديگران.
دانشمندان
مسلمان به فلكيات وعلم نجوم نيز توجه خاصی داشته و در اين راستا خدمات زيادي را به
جهان بشريت نموده اند. اجراي برخي از عبادات از جمله اداي نماز، گرفتن روزه و افطار
آن، فطر روزه و حلول عيدين، تحري در تشخيص
قبله، نمازهاي كسوف و خسوف و غيره عبادات از جمله عواملی است كه دانشمندان مسلمان
را به اين علم علاقمند ساخته است، رصد خانه هاي مسلمانان در جهان شهرت زيادي داشته،
چنانچه منجمين آنها نيز در همه جا معروف بودند (گوستاولوبون، 1380ش).
دانشمندان
مسلمان علاوه ازعلوم فوق الذكر در دواسازي، دواشناسي، تشخيص نباتات طبي، منطق،
فلسفه، كيميا، فزيك، ميخانيك، زراعت، علم حيوان، خطاطي، كندن كاري، شيشه سازي،
معماري، مهندسي، كاغذ سازي و غيره علوم و فنون تحقيقات و ابتكارات خاصي داشتند، دانشمندان
مسلمان در تمام اين علوم و فنون به جزئيات و فروعات هر علم و فن تماس حاصل كرده و با
روشهاي نظري و عملي به تفصيل و به اعماق آن رسيده اند.
كتابی تحت عنوان
«كتاب آرایي در تمدن اسلامي» بدستم آمد، در آن در مورد تجليد كتب، چگونگي نوشتن
خط، چگونگي گرفتن قلم، چگونگي درست كردن سياهي و غيره مسايل مربوطه به بسيار تفصيل
صحبت شده بود كه چند سطر آنرا در اينجا نقل ميكنم: «... آما قلم گرفتن بايد كه به
سه انگشت صورت گيرد چنانچه هرسه انگشت بر اطراف قلم باشد تا از هر طرف كه قلم راند
قصور و ضعفی در خط پديد نيايد...» و: «... و بدان كه سياهي خوب آن است كه سياه و براق
و روان باشد و اگر در آب افتد نوشته تغیير نكند و اجزاي ضروري آن چهار است...» (هروی،
1372 ش).
پس قياس كنيد كه دانشمندان مسلمان در هرعلم و فن
و به همين تفصيلی كه در بالا به آن اشاره شد به بحث و تحقيق خود پرداخته اند و تمام
جزئيات و صورتهاي عقلي و عملي هر ساحه علمي و فني را نظرا و عملا بيان داشته اند.
وضع اروپا و هسپانيا
قبل از ورود تمدن اسلامي قبل از اينكه
راجع به تاثیر تمدن اسلامي بر نهضت و رنسانس اروپا بحث كنيم خوب است وضع اروپا و هسپانيا
را قبل از اين تاثیر مختصرا به بررسي بگيريم:
گوستاولوبون در كتاب
معروفش «تمدن اسلام و عرب» مي نويسد: «... نفوذ اخلاقی همين اعراب زايیده اسلام،
آن اقوام وحشي اروپا را كه سلطنت روم را زير و زبر نمودند، داخل در طريق آدميت
نمود و نيز نفوذ عقلاني آنان دروازه علوم و فنون و فلسفه را كه از آن به كلي بي
خبر بودند بر روي آنها باز كرد و تا شش صد سال استاد ما اروپايان بودند» (گوستاولوبون،
1380ش).
لين پول در كتاب «اعراب در هسپانيا» چنين تصریح ميكند: «اروپايان
درس ناخوانده، تنها جهل و حرمان ذخيره مي كردند، آنهم در دورانی كه اندلس رهبري
علم و پرچم فرهنگ و تمدن را در جهان بر افراشته بود».
ماكس ميرهوف مي نويسد: «علوم و دانش اسلامي مانند ماه تابان،
تاريكترين شبهاي اروپاي قرون وسطي را منور ساخت، ميتوانيم بگويیم كه هنوز هم تابش
آن با ما است، تمام فاكولته هاي اروپا تا پنجصد الي ششصد سال روي ترجمه هاي كتاب
هاي دانشمندان اسلامي داير بوده و مدار علوم مردم اروپا فقط علوم مسلمانها بوده
است» (قربانی، ب ت).
دوزي یکتن از
مستشرقين هالندي ميگويد: «در تمام اندلس اسلامي شخص بي سواد پيدا نميشد در حالي كه
قبل از آن، آنها خواندن و نوشتن را بكلي نمی دانستند به جز تعداد محدودی از طبقه
بلند جامعه (كشيشان) كه صرف سواد ابتدایی داشتند (علوان، 1984).
عبدالله صالح علوان استاد پوهنتون جده در كتاب
معروف خود «معالم الحضارة في الاسلام و اثرها في نهضة الاروبية» در مورد مردم
هسپانيا كه هنوز تمدن اسلامي وارد آن سرزمين نشده بود چنين مينویسد: مردم شمال
هسپانيا داراي اخلاق پست و فريبكار بودند، آنها در هر سال يك يا دو بار با آب سرد
خود را مي شستند و لباس هاي خود را تا زماني تبديل نمي كردند و يا نمي شستند كه در
جانهاي شان پاره – پاره ميشد، آنها اينطور فكر ميكردند كه گويا چرك و عرق به بدن
ایشان فايده رسانيده و آنها را چاق ميسازد، لباسهاي آنها بسيار تنك و سوراخ سوراخ
بوده كه قسمت زياد بدنشان معلوم ميشد... زمانيكه رئيس قبيله ایشان فوت ميكرد برخی
از آنها خود را زنده در آتش مي سوختادند و حيوانات خود را نيز در آتش مي انداختند،
زن شوهر مرده، دست ها و روي خود را با كارد
پاره پاره ميكرد و بعضاً خود را حلقه آويز كرده تا بعد از سوختاندن با آتش
با شوهر خود يكجا شود... اشراف اروپا قادر نبودند حتي نام خود را بنویسند، در حاليكه
اطفال قرطبه كه مركز تمدن اسلامي در هسپانيا بود به مكاتب مي رفتند، تنها در قرطبه
يك هزار حمام مجهز وجود داشت.
اروپايان بعد از غروب آفتاب در تاريكي محض به سر
مي بردند در حالي كه تمام شهر قرطبه از طرف شب با چراغها كاملا روشن مي بود، اروپا
همه در گل و لاي و كثافات به سر برده در حالي كه
در قرطبه جاده ها و پياده روها همه
با سنگ هاي زينتي فرش بود. با ورود تمدن اسلامي به اروپا مردم آن از جهل به
سوي علم، از ضعف به سوي قوت، از توحش به سوي تمدن، ازعقب ماندگي به سوي پيشرفت و ترقي،
از تاريكي هاي زندگي به سوي نور و روشني قدم گذاشتند.
تمدن اسلامي از
طريق اندلس، صقليه (سيسلي)، جنگ هاي صليبي، نهاد هاي ترجمه در شمال هسپانيا،
فرانسه و ایتالیا، از طريق تاجران مسلمان و رفت و آمد محققان مسلمان به اورپا
انتقال يافته است (علوان، 1984).
اگر تمدن اسلامي در طي چهارده قرن از عمرش وجود نمي داشت به يقين گفته
ميتوانيم كه مردم نه تنها اروپا بلكه مردم دنيا تا هنوز در جهل، عقب ماندگي و حيوانيت
زندگي بسر مي بردند.
تاثیر تمدن
اسلامي بر رنسانس اروپا
طارق بن زياد به سركرده گي هفت هزار عسكر در سال
نود و دو قمري مطابق (72 م) وارد هسپانيا كه در جنوب غرب اروپا موقعيت دارد، گرديد
و با ورود عساكر مسلمان، اروپاييان با تمدن اسلامي آشنا شدند و مسلمانها تقريباً
در حدود هشت قرن در اندلس حكومت نمودند. با ورد تمدن اسلامي به هسپانيا اين سرزمين
شاهد يك تحول و انقلاب عظيم عقيدتي، علمي و فرهنگي شد، مسلمانها در تمام ساحات
علمي و فني مانند گسترش علوم طبیعي، علوم رياضي، علوم انساني، اخلاقيات، هنرهاي
زیبا، شعر و ادبيات، صنایع و معماری، زراعت و مالداری و غيره ساحات علمي، فني و فرهنگي
بوده و تغيیرات قابل ملاحظه اي درآن
سرزمين فاقد اين همه امتيازات، رونما گردیده است.
يكي از مورخان معروف بنام لين پول در مورد حكومت
مسلمانان در هسپانيا مي نویسد: «در مدت چند قرن هسپانيا مركز تمدن و كانون علم،
هنر، دانش و هرنوع جلوه و درخشش فرهنگي بود، هيچ كشوری در اروپا نتواسته است وضع
مشابه دوران تسلط فرهنگي مسلمانها در هسپانيا را داشته باشد». يكی از وسايلی كه
تمدن اسلامي را به اروپايیان قابل فهم ساخت ترجمه كتب و آثار گرانبهاي مسلمانها از
زبان عربي به زبان لاتين بود، اين كتب و آثار بعد به زبانهاي ديگر اروپایي نيز
برگردانيده شد و اروپايیان از نهضت و تمدن عظيم مسلمانان آگاهي حاصل نمودند.
زندگي مشترك
مسلمانان با مردم هسپانيا و برخی اروپايیان ديگر هم يكي از اسباب نشر و اشاعه اين
تمدن گرديده، پوهنتونها، مدارس و حوزه هاي علميه مسلمانان به روي جوانان اروپایي
باز بوده و آنها با استفاده از فرصت از اين كانونهاي علمي و اكادميك مسلمانان
استفاده هاي زيادي به عمل آوردند. مسلمانان در آن وقت روابط سياسي وسیع با كشورهاي
اروپایي قايم نموده و اين روابط نيز در گسترش تمدن اسلامي و تاثیرگذاري آن بر
زندگي اروپايیان داراي اهميت خاصی مي باشد. جنگهاي صليبي که از (1095 م) شروع و تا
مدت دو قرن دوام كرد نيز باعث شد تا اروپايیان با تمد ن اسلامي بيشتر آشنا شوند.
انتقال آثار خطي
مسلمانان به اروپا در تجديد حيات علمي،
فني و فرهنگي اروپايیان بي تاثیر نبوده است.
اربينوس يك تن از اروپايیان به شهرهاي مختلف
مسلمانان در شرق سفر كرد و با مصرف پول فراوان در مدت سه سال در حدود دو صد و
پنجاه مخطوطه ای با اهميت را خريداري و به اروپا انتقال داد. بعد از وي شخص ديگری
بنام فارتر وظيفه گرفت تا از مناطق اسلامي مخطوطات معتبر را خريداري كند و در نتيجه
موفق به خريداري آثار خطي زيادي شد كه برخی تعداد آنها را در حدود يك هزار جلد ذكر
كرده اند.
زبان و ادبيات عربي و اصطلاحات علمي و فني تاثیر
بزرگی بر تجديد حيات ادبي اروپايیان داشته، چنانچه فضايل اخلاقي و سجایای نيكوی
مسلمانان كه از تعاليم نجات بخش قرانكريم، سنت نبوي و رويه صحابه كرام كسب نموده
بودند بر وضع اخلاقي و فرهنگي اروپايیان
تاثیر بسزایی به جا گذاشت.
علوم مختلف طبیعي، ریاضی و اجتماعي كه نزد
مسلمانان مراحل مختلف گسترش و كمال خود را كسب كرده بود مورد استفاده وسیع
اروپايیان قرار گرفت.
اروپايان به اين امرمعترف اند كه مسلمانان بنيان
گذار علوم رياضي و از جمله جبر و مقابله اند. اروپايیان از مهندسی اسلامي و معماري
مخصوص مسلمانان وسیعاً تقليد كردند. ما شاهد بناها، قصرها، مساجد و مدارس زيادي در
هسپانيا هستیم که طبق هنر معماری اسلامي و نقش و نگار خاصي هنری اعمار گرديده است.
اروپايیان ارسطو
و افكار فلسفي وي را از طريق مسلمانان شناختند، فلسفه اسلامي و منطق مورد توجه خاص
اروپايیان قرار گرفت، نظريات ابن سينا، ابو حامد غزالي، ابو نصر فارابي، ابن رشد و
ساير فلاسفه مسلمان جزء برنامه هاي درسي در اكثر نهادهاي تعليمي اروپا بود.
مسلمانان با الهام گیري از نصوص ديني خود
به صحتمندي، وقايه، تداوی، تشخيص مرض و دوا،
رعايت نظافت و پاكي محیط زيست ارزش فراوانی قايل اند و در نتيجه علم طب، دوا شناسي
و دوا سازي نيز نزد ايشان رشد و انكشاف بهتري يافته بود، پس طب اسلامي تاثیر
بسياری در طب اروپایي به جا گذاشت. تاثیر كتب طبي محمد بن زكريای رازي، ابن سينای
بلخي، جالينوس عرب، ابن نفیس، ابو القاسم خلف بن عباس زهراوي، علی بن عباس، ابن
رشد و سايرین انقلاب عظيمی را در طب، كالبد شناسي، جراحي، دواشناسي و دواسازي
اروپايیان به وجود آورد، تنها زكريای رازي در حدود صد كتاب صرف در مسايل طبي دارد
(زمانی، 1385 ش).
علم نجوم و ستاره شناسي كه نزد مسلمانان بنا بر عوامل خاصی
رشد و انكشاف بيشتر يافته بود مورد استفاده گسترده مردم هسپانيا و بعد ساير
اروپايیان قرار گرفت.
يكي ازعلوم ديگری كه در تجديد حيات علمي و فني اروپايیان
موثر واقع شد علم جغرافيه اسلامي بود، مسلمانان وسايل جديد اين علم را تهيه و به
اختيار اروپايیان قراردادند، از جمله ميتوان از تهيه نقشه هاي مناطق بري و بحري و اختراع
قطب نما نام برد كه در تشخيص مناطق، را ه هاي تجارت و كشف مناطق جديد كمك نمود (گوستاولوبون،
1380ش).
علاوه بر آن
تحقيقات مسلمانان در علم كيميا و ساختن رنگها و همچنان تحقيقات و روشهاي جديد آنها
در زراعت، آبياري و مالداري نيز سبب تجديد حيات علمي و فني اروپايیان گردیده است و
ده ها ساحه علمي، فني و هنری ديگر، مسلمانان هر كدام به نوبه خود در تجديد حيات
علمي، فني و هنري اروپايیان تاثیرات عميق به جا گذاشته كه ذكر آن از حوصله اين
مقاله بيرون مي باشد.
اسباب انحطاط
تمدن اسلامي
اينكه تمدن اسلامي در حدود هشت قرن در هسپانيا
و اروپا به حضور و گسترش خود ادامه داد از خود عوامل و اســــباب خاصي داشته كه
باعث ايجاد و غنامندي اين تمدن گرديده بود
و طبیعي است وقتي اين عوامل و اسباب رو به
ضعف ميگذارد، بدین ترتیب تمدن اسلامي نيز آهسته آهسته از رونق قبلي خود باز
مانده و دوره انحطاط خود را مي پيمايد.
براي انحطاط تمدن اسلامي دو نوع عوامل (داخلی و خارجی) را در نظر گرفته اند.
يك دسته عوامل
داخلي انحطاط تمدن اسلامي به طور خلاصه قرار ذيل است:
انحراف عقيده وي
و فاصله گرفتن از مسير اصلي دين مقدس
اسلام يعني انحراف در عقيده به قضاء و قدر، ناداني از تحليل درست حقايق اسلامي،
توجه بيشتر به امور دينوي و عدم رعايت موازنه ميان امور دين و دنيا (اخروی و
دنیوی)، انحراف خلفاء و امرای اسلامي از اصول و فروع ديني و رو آرودن به تنبلي، عياشي و بي بند و باري، ميراثي ساختن
زعامت و امارت اسلامي، به وجود آمدن مذاهب و فرقه هاي متعدد كلامي و فقهي، از دست
دادن اعتماد به نفس و روی آوردن به وابستگی، جهل و ذلت، متكي شدن به بيگانگان،
ايجاد شدن فاصله ميان راعي و رعيت و ده ها عامل ديگر. چند عامل ذيل از جمله عوامل
خارجي انحطاط تمدن اسلامي به شمار ميروند:
حملات نظامي مغلها بر قلمرو اسلامي، حملات نظامي
مسيحيان بر قلمرو اسلامي طي قرون دوازده و سيزده ميلادي، تهاجم ناپليون به مصر، تهاجم
انگليسها به هند و نایجریا، تهاجم روسها به ايران. تهاجم ایتالیا بر ایتوپیا و
لیبیا، هر کدام این حملات و تهاجمات خسارات و زيانهاي بزرگ مادي و معنوي را بر
مسلمانان و تمدن اسلامي وارد ساخت، بطور مثال مغلها وقتي كه بغداد را تصرف کردند و
خليفه را به قتل رسانيدند تقريباً تمام كتب معتبر كتابخانه هاي آن زمان را به دجله
و فرات انداخته و يا به آتش سوزانيدند، چون جاهل بودند و ارزش كتاب و اهميت
كتابخانه را نمي دانستند (ولایتی، 1387 ش).
مناقشه و نتيجه
گيري
از بحثی كه
پيرامون تمدن اسلامي و تاثیر آن بر رنسانس اروپا صورت گرفت چنين
نتيجه ميگيريم كه در مورد تمدن اسلامي و مسئله رنسانس شايد كتب و آثار زيادي تحقيق
و تحريرشده باشد كه اين دو موضوع را به طور جداگانه بررسي كرده و يا هم اگر اين دو
موضوع در ارتباط هم مطالعه و بحث شده باشد اغلباً به زبانهاي خارجي بوده و اگر به
زبانهاي ملي چيزی درآن نوشته شده باشد شايد خيلی كم بوده و بطور موجز دركدام
عنوانی به آن اشاره گرديده باشد و يا اگر مفصل بوده ايجاب وقت زياد را ميكرده تا
از تفصيلات زياد، مطلوب مختصر گرفته شود، اما امتياز اين مقاله در اين نهفته است
كه تقريباً اكثر مطالب راجع به تمدن اسلامي و تاثیر آن بر رنسانس اروپا در آن بطور
بسيار مختصر با اشاره به نكات اساسي به
بحث و تحقيق گرفته شده است، خير الكلام ما قل و دل و لم يمل. در مورد تشکیل تمدنها
در شرق و غرب بحثهای زیادی صورت گرفته و این موضوع همواره مورد مناقشه قرار داشته
که کدام ملت، نژاد، کشور، شرق یا غرب در تشکیل تمدنهای عظیم سهم بارز داشته است؟
با اینکه طبیعتا شرق و غرب هر دو بر تمدنهای یک دیگر تاثیر متقابل داشته اما تاثیر
تمدن اسلامی بر تجدید علوم و فنون اروپا خیلی بارز و قابل درک است. از تحقيق مختصر
اين موضوع، نتايج مختصر ذيل استنباط گرديده است:
1 - بررسي ديد گاه هاي مختلف در مورد تعريف تمدن، تمدن
اسلامي و انتخاب تعريف مناسب.
2 - استنباط و بيان خصوصيات تمدن اسلامي از جمله:
استواري برعقيده توحيدي، تشويق به تعقل و تدبر درموجودات عالم، با ارزش دانستن
استدلال و روش نيكوی دعوت، اهميت دادن به كسب علم، توجه به صحت و نظافت، مبارزه
عليه ستم و بردگي، دانستن تقوا به عنوان علامت بهتری و امتياز انسانها، شمولیت و عموميت
اين تمدن.
3 -
بررسي دلايل رشد و انكشاف تمدن اسلامي از جمله موجوديت علوم رياضي، طبیعي و
انساني توسعه يافته در قلمرو اسلامي، ترجمه
كتب و مخطوطات عربي به زبانهاي اروپایي و استفاده اروپايیان از آن، موجوديت
پوهنتونها، مدارس، كتابخانه ها، رصد خانه ها، دواسازي ها، دار الترجمه ها، نهادهاي
تحقيقي و شفاخانه ها در اين قلمرو.
4- مقايسه وضع هسپانيا و اروپاي قبل از ورود تمدن
اسلامي به آنجاها با دوره بعد از ورود و استدلال بر گفته هاي اروپايیان در اين
زمينه.
5 - بررسي ورود تمدن اسلامي به هسپانيا و مقايسه قرطبه مركز اين تمدن با ساير
شهرهاي اروپایي.
6 – استنتاج اين
مطلب كه مسلمانان از اواخر قرن اول هجري تا اواخر قرن نهم هجري داراي تمدن عظيم
اسلامي بوده و اين تمدن بطور قطع اسباب مادي و معنوي رنسانس اروپا و تجديد حيات
علمي و فني اروپايیان را مساعد ساخته است.
7 - ترجمه كتب و
آثار مربوط به علوم و فنون به زبانهاي
اروپایي، رفت و آمد محققان مسلمان به اروپا، زبان و فرهنگ اسلامي، اخلاق حسنه،
روابط سياسي وسیع مسلمانان با اروپايیان، رفت و آمد تاجران مسلمان به كشورهاي
اروپایي ازجمله عوامل تاثیر تمدن اسلامي بر رنسانس و تجديد حيات علمي و فني
اروپايیان مي باشد.
مآخــــــذ
1.
توماس واكر ارنولد و الفرد گيوم (1325 ش). ميراث اسلام، طبع
اول. ترجمه مصطفي علم، تهران، مهر. ص 9.
2.
خسروي، محمد رضا (1381 ش). سير تاريخ، فرهنگ و تمدن
اسلامي، ايران، مركز برنامه ريزي و آموزش نيروي انساني.
3.
روفیگري، محبوبه (1378 ش). نقش فرهنگ و تمدن اسلامي در شكل
گيري رنسانس، تهران، انتشارت تابان، ص 73 – 74.
4.
زماني، محمد حسن (1385ش). شرق شناسی غربيان،
اهداف، مكاتب و گستره فعاليت مستشرقان، قم، بوستان كتاب، ص 187 – 188.
5.
زيدان، جرجي (ب ت). تاريخ تمدن اسلام، طبع يازده، ترجمه و نگارش
علي جواهر كلام، تهران. ص 637.
6.
السباعي، محمد مكي (1373ش). نقش كتابخانه هاي مساجد در فرهنگ
و تمدن اسلامي، ترجمه علي شكویي، ايران، گروه انتشارات. ص 9.
7.
صفا، ذبيح الله (1384 ش) تاريخ علوم عقلي در تمدن اسلامي،
تهران، رامين. ص 61 – 64.
8.
علوان، عبد الله ناصح (1984). معالم الحضارة في الاسلام و اثرها
في النهضة الاروبية، مصر، دارالسلام، ص 97،
98 – 102.
9.
قرباني، زين العابدين (ب ت). تاريخ فرهنگ و تمدن
اسلامي، تهران، نشر فرهنگ اسلامي، ص 319.
10.
گوستاولوبون (1380ش). تاريخ تمدن
اسلام و عرب، طبع 2، ترجمه سيد محمد تقي فخر داعي گيلاني، تهران، دنياي كتاب، ص 542،
570، 557، 584 – 587.
11.
ميتز، آدم (1362ش). تمدن اسلامي
در قرن چهارم هجري ( رنسانس اسلامی)، ج ا و 2، ترجمه، علي رضا ذكاوتي، تهران، امیر
کبیر، ص 12 – 35.
12.
الندوي، ابوالحسن (1384ش). ما ذا
خسر العالم، ترجمه، عبد الحكيم عثماني، تهران. ص 326 – 347.
13.
ولايتي، علي اكبر (1387 ش).
پويایی فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، طبع 2،
تهران، وزارت امور خارجه. ص 21، 39، 149 – 161.
14.
هروي، نجيب مايل (1372ش). كتاب
آرایي در تمدن اسلامي، ايران، موسسه ای چاپ و انتشارات قدس رضوي، ص 31- 191.
0 comments:
Post a Comment