پوهاند محمد ابراهیم ابراهیمی
استاد پوهنخی
شرعیات پوهنتون کابل
علامه سید جمال الدین افغانی و تحلیل نظریات
فلسفی او
مقدمه:
علامه سید
جمال الدین افغانی را همه شرقیان وغربیان به خوبی میشناسند وبه خصوص ما افغانها همه
کارنامه هایش را از نزدیک مشاهده نموده وازبرکت ان خودرا سر فراز وسربلند میدانیم.سید
علاوه ازاینکه سیاست مدار وتحلیل گر قدرت مند بود یک دانشمند علوم و یک فیلسوف
اگاه و چیره دست نیز میباشد.
ازاینکه تمام
ابعاد شخصیت ان علامه توسط محققین افغانی و خارجی به خوبی شرح وتوضیح شده وصرف در
مورد نظریات فلسفی او انچه که لازم بوده انجام نه یافته است.
اینحانب
خواستم تا نظریات فلسفی اورا تا جاییکه مدارک وجود دارد به تحلیل وبر رسی گیرم
واین کمبود رادر زمینه تا حد ممکن مرفوع سازم.
هدف از این
تحقیق نشان دادن این امر است که سید فیلسوف اگاه وقت خود است وبا این اگاهی از
فلسفه،کلام وعرفان اسلامی توانسته است درین زمینه ها خدمات شایان قدری را انجام
دهد.
* * *
شرح مختصر
زنده گی سید جمال الدین افغان:
سید جمال
الدین افغانی در سال 1838 در منطقه اسعد اباد که یکی از مناطق ولایت شرقی (کنر)
بشمارمیرود متولد شد.سید تا سن مراهقت در اسعد اباد به سر برد و
زمانیکه پدر وی صفدر خان با خانواده اش به کابل نقل مکان نمود سید در مسجد (گودری
)که دارا ی مدرسه بزرگ تعلیمات اسلامی ان وقت به شمار میرفت مصروف تحصیل علم ودانش
گردید (5: 65). اودرچنان مقطع زمانی چشم به جهان گشود که درافغانستان خانواده
تیمورشاه وخانواده سدوزایی برای رسیدن به قدرت رقابت مینمودند، کشورهای منطقه چون
ایران، هند برتانوی و تزار روسی ا ز سه جهت به تصاحب و غصب سر زمین افغانستان چشم
طمع دوخته بودند(4: 46). اوضاع کشورهای اسلامی نیز در این زمان نا
خوشایند بود، امپراتوری عثمانی ترکیه د رحا ل اضمحلال وضعف اداری
وسیاسی قرار داشت و کشورها ی عربی با استفاده از حس ناسیونا لستی عربی تلاش داشتند
تا استقلال بخشهایی از سرزمینهای عرب در حجاز، فلسطین، شمال افریقا وشام را بدست
اوردند. د رهند امپراتوری مغل روبه نا بودی بوده و کشمکش های مذهبی بین هندوها و
مسلمانان از
یکسو ومداخله
استعمارگران فرانسوی وبعد بریتانوی از سوی دیگر به بی ثباتی منطقه افزوده بود (9:
7-8).
سید در چنان
مقطع زمانی در حالی مبارزات خودرا اغازکرد که کشورهای استعماری سخت در تلاش غصب
کشورهای اسلامی بودند. فرانسوی ها کشور الجزائر را اشغال کرد ند، ایتالوی ها به
لیبیا، انگلیسها به مصر، سودان، هند وافغانستان، روسها به قفقاز واسیایی میانه
هجوم بردند. کشورانگلیس بیشنر از دیگر کشورها از سید در هراس بوده سعی نمود تا با
ذرایع مختلفه جلو مبارزات وی را در هر کشور بگیرد.
سید مشاور خوب
دربار امیر شیر علی خان بود ودراثرمشوره اواصلاحات زیادی درعرصه های مختلف زندگی
مردم بوجود امد ولی انگلیسها این نزدیکی سید رابا امیر تحمل کرده نتوانستند وبا
استفاده از عمال داخلی خود نظر امبر رادرمورد سید تغیبر دادند. امیرچنین درک کرد
که گویا سید مردم را علیه حاکمیت او تحریک میکند وهم به نفع محمد اعظم خان برادر
بزرگ امیر که در ایران زندگی داشت کار میکند، چون سید قبلا با محمد اعظم خان رابطه
حسنه داشت وبه حیث صدر اعظم و مشاور او ایفای وظیقه مینمود، امیر شیر علی خان
تصمیم گرفت که سید یا زندانی شود و یا به انگلیسها سپرده ویاهم تبعید گردد. سید به
کشورها ی مختلف جهان چون هندوستان، مصر، انگلستان، فرانسه، ایران، عراق، روسیه و
غیره سفر کرد. مقامات سیاسی این کشورها نظریات سید را تحمل کرده نتوانستند وانرا
خطر جدی برای خود تلقی مینمودند ودر نتیجه سید را از کشورهای خود اخراج میکردند.سید
در سال 1897د رمنطقه استانه ترکیه به مرض سرطان دهن چشم از جهان پوشید و بعد از
تقریبا نیم قرن در سال 1944 طی مراسم خاص ملی توسط طیار ه مخصوص جسد مبارکش به
کشورانتقال ودر محوطه پوهنتون کابل به خاک سپرده شد.
آثار سید:
ازسید اثلر
زیاد ی باقی نمانده بلکه او بیشتر متوجه ارائه والقای مطالب به شاگردان و علاقه
مندان خود بود، اگر امکانات ضبط صدا وجود میداشت و بیانات ا وقید نوارمیشد شاید
حالاماشاهد صدها جلد کتاب از وی بودیم با انهم برخی اثارارزشمندی ازسید به یادگار
مانده وبه زمان ما رسیده است:
1- تتمة
البیان فی تاریخ الافغان نام کتابی است که سید درمورد وقایع
دوران سلطنت امیردوست محمد خان محمد زایی وفرزندان وی بزبان عربی نوشته
است.
2-الردعلی
الدهریین کتابی است بزبان فارسی درمورد رد نظریات طبیعت پرستان از جمله نظریه
انتخاب اصلح وانسب طبیعی چارلز داروین.
3-عروة الوثقی
نام جریده یی است که تحت نظارت سید به زبانهای عربی وفرانسوی در فرانسه به نشر
میرسید وشیخ محمد عبده شاگرد مصری سید مدیر مسئول ان میباشد.
4-رساله های حملة القران وحجة البا لغه. سید
این رساله ها را زمانی به رشته تحریر دراورد که از طرف ناصرالدین شاه قاجار از
ایران تا بصره به نحو غیرانسانی تبعید، شکنجه، سنگسا ر وبی حرمت شد.
5- روز نامه
ضیاء الخا فقین. سید این روز نامه را در انگلستان به زبان های عربی و انگلیسی به
کمک مالی یکی از شاگردان هندی اش به نشر میرسا نید ومظالم نظام قاجارایران رادران
شرح میداد. و اثار دیگر سید عبارت اند از:
6- رساله
حقیقت اشیاء.
7- طفل رضیع.
8- سوادی بعضی
از مکاتیب سید.
9- خطابه در
تعلیم وتربیه.
10- اسباب
حقیقت، سعادت وشقاوت انسان.
11- فوائد
فلسفه.
12- فلسفه
وحدت وجنسیت.
13- درلذائذ
نفسیه انسان.
14- د رعجب
وکبر.
15- درشعر
وشاعر.
16- تفسیر
ومفسر.
17- چرا اسلام
ضعیف شد ؟
18- فوائد
جریده.
19- مباحثات
سید با فیلسوف فرانسوی ارنیست رنان.
20- البیان فی
ا لا نگلیز والافغان (4: 91-95).
تحلیل نظریات
فلسفی سید:
به یقین گفته
میتوانیم که علامه سید جمال الدین افغانی علاوه ازاینکه سیاست مدار کارازموده،
ژورنالیست و مطبوعاتی چیره دست، مبارز راه ازاد ی ملتهای مسلمان ازقید یوغ استعمار
گران وقت بود (6: 28-33). د رعین حال یک دانشمند وفیلسوف اگاه نیز میباشد، باید
گفت که در مورد سید همه انچه که تا حال نوشته ویا گفته شده است بیشتر در مورد بعد
سیاسی وکار وی درزمینه بیدار سازی ملت ها ی مسلمان بوده وشاید تا حال
چیزی بسیا ر اندکی در مورد بعد فلسفی شخصیت این علامه افغان نوشته ویا گفته شده
باشد در حالیکه سید دارای نظریا ت مستقلی فلسفی بوده وبه شیوه بسیار خوب نظریات
سایر فلاسفه را تحلیل وتوجیه نموده است.
سید به عنوان
یک فرد مسلمان ومومن به حقایق جهان وجود دارای تحلیل خاص است که در ان ازیک طرف
واقعیت ها وحقایق هستی پذیرفته میشود وازسوی دیگر تمام اصول اعتقادی اسلامی نیز
دران به خوبی تائید وحفاظت میشود. گرچه درمورد سید برخی بیخبران ویا معاندین نظر
سوء و دوراز حقیقت رانیز ابراز کرده اند که در نتیجه ویرا گاهی به
داشتن نظریات باطنی متهم ساخته وگاهی هم اورابه ماسونیان وزنادقه نسبت داده اند
ویک سایت انتر نتی بنام (عالم ابن مصر ) مقاله ای را تحت عنوان (السید جمال الدین
مصلح او مفسد ؟ ) به نشررسانیده وخوانندگان رادرین مورد به قضاوت فراخوانده است که
حقیقتا دور ازانصاف وعاری ازواقعیت است.
اینک نظریات
فلسفی سید رابه تحلیل میگیریم تا معلوم شود که سید علاوه از اینکه خدمات فراون
وفراموش ناشدنی را درراه وحدت مسلمین وازادی ملل مسلمه ازقید استعمار وقت انجام
داده درعرصه علوم ¸ کلام وفلسفه نیز تحلیهای خاصی دارد که همه باید از ان واقف
شویم. نظریات عمده فلسفی سید قرار ذیل اند:
1 - نظر
سید در مورد خلقت انسان.
2- در مورد
دین وفلسفه.
3- در مورد
وحدت الوجود.
4- در مورد
تثلیث مسیحیان.
5- درمورد
هیولی، صورت وجوهر فرد.
6- فتح باب
اجتهاد.
7- تفسیر عقلی
تعالیم اسلامی ومراجعه به متون اصیل.
8- اعتقاد به
اختیار داشتن در افعال.
9- رد رهبا
نیت.
10- دقت در
صحت ووضع حدیث.
11- توانایی
ذاتی اسلام برای رهبری مسلمانان.
12- قابلیت
انطباق اسلام برهرگونه شرایط. ونظریات متعدد دیگرکه ما در اینجا صرف به شرح پنج
موضوع اول ان می پردازیم:
تحلیل نظریه
سید در مورد خلقت
انسان:
سید جمال
الدین خلقت اولین انسان وافرینش ادم(ع) را یک امر تصادفی ندانسته بلکه انرا نتیجه
اراده ذات متعالی و مثیئت اومیداند، وقتیکه خداوند ج عمران وابادی این دنیا را
اراده کرد خواست خلیفه ای راجهت تنظیم امور ان بگمارد و این
مسئولیت سنگین را به شانه های او بگذارد. از نظر سید
داستان ادم داستان حیات از ابتدا تا انتها است،
داستان این عالم واین هستی است وبالاخره این داستان زمانه های طولانی ونسل های
متعدد انسانی است که برین کره خاکی گذشته اند. او به خلقت ادم از خاک معتقد بوده
وبه استناد این ایه کریمه: ( ومن ایاته ان خلقکم من تراب، ثم اذا انتم بشر تنتشرون
) (1: روم، ایه 3 ) یعنی ازنشانه های خداوند انست که افرید شما را از
خاک باز ناگهان شما مردم شدید جابجا پراگنده شده، بخوبی میدانست که او تعالی از
عدم، وجود میافریند واز ضعف، قوت وازسکون، حرکت را، ناگهان
گل خام به سخن می اید وناگهان جماد به بشر کامل وعالم به همه اشیا واسمای ان مبدل
میشود وبا تقویم نیکو وزیبا نسل انسان را بروی زمین گسترش میدهد.
سید
در هندوستان کتابی را تحت عنوان « نیچریه» که به ( الردعلی الدهریین )
نیز شهرت یافته به زبان فارسی نوشت ودران نظریات مادیین ویا طبیعت پرستان که طبیعت
را خالق جهان دانسته نه خدا، رد گردیده است. طبیعت پرستان نزد شرقیها دارای انواع
و اقسام زیادی اند که همه درالحاد فکری ودینی وجه مشترک دارند وسید درین کتاب نظر
یه تکاملی وبقای اصلح وانسب چارلز داروین انگلیسی را نیز رد نموده است، جالبتر
اینکه هنوز وقت بسیار کمی از نشر کتاب (اصل الانواع) داروین که دران از تنازع بقا،
انتخاب طبیعی انسب واصلح بحث نموده است، گذشته بود که سید دراین سو درشرق ازان
اطلاع کافی داشته وبر رد ان کتاب معروفی نوشته است ( 7: 60 – 73 ).
از نظر
داروین در بین طبیعت مبارزه شدیدی برای نشوونما وبقا جریان دارد، درین مبارزه ان
پدیده طبیعی میتواند ترقی وتکامل کند وباقی بماند که با
شرایط محیطی مطابقت داشته وخود را برای جریان طبیعی کارا وموثر ودارای
قابلیت بقا ثابت کند، درین وقت است که جریان طبیعی این پدیده را که صالحترو
مناسبتر برای ترقی وبقا است انتخاب نموده وهمواره این پدیده بنابر جبر طبیعی،
خودرا باشرایط زمانی، مکانی ومحیطی عیار ساخته وطبق خواسته های طبیعی تغییراتی را
درخود رونما میسازد واز حالتی به حالتی وشکلی به شکلی متحول میشود وبانظر داشت
نیاز مندیهای محیطی وضرورتها ترقی وتکامل مینماید. از نظر داروین انسان هم مانند
سایر حیوانات وظاهره های طبیعی از این امر مستثنی نیست. انسان بطورابداعی و باامر
(کن فیکون ) خلق نشده بلکه نتیجه ملیونها سال ترقی وتکامل اولین جرثومه حیاتی است
که بار اول بروی اب ظاهر شده وبعد به حیوانی دارای حجرات بیشترمبدل وآهسته آهسته
بالترتییب اشکال حیوانی ضفدع ( بقه )، ماهی کوچک ومیمون ( شادی ) را بخود گرفته
است وبعد میمون ونوع خاص ان شمپانزی به انسان هوشمند وذکی تکامل وترقی نموده است.
این همه تغییرات بیالوژیکی وفیزیولوژیکی اولین جرثومه حیاتی درنتیجه ضرورت محیطی،
وانتخاب اصلح وانسب توسط طبیعت بوده است نه تصادفی واتفاقی.
سید دراین
مورد میگوید: وقتی ما به این عقیده باشیم که انسان از روح خدا (ج) سرچشمه گرفته در
حقیقت قایل به شرف خود شده ایم. ( اذ قال ربک للملائکة انی خالق بشرا من طین فاذا
سو یته ونفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین ) یعنی ویادکن چون گفت
پروردگار تو به فرشتگان هر ائینه من افریننده ام ادمی را از گل، پس چون راست کنم
اورابدمم دروی روح خود راپس در افتید ند برای او سجده کنان. ودر حقیقت این عقیده
واندیشه به ما کرامت می بخشد ومارا به عزت وکمال رهنمایی میکند وبه جمال خلقت
واحسن تقویم میر ساند ولی اگر ما معتقد با شیم که انسان از نسل
شادی است درا ین صورت برای ما جز متابعت قانون جنگل چیزی دیگری باقی نمیماند ومادر
حقیقت خود را به جهان چارپایان منسوب ساخته ایم.
علاوه از ان
سید از مثالهای خود داروین نیز بعنوان سلاح وحربه نیرومند استدلال، استفاده نموده
میگوید: زمانیکه قطع کردن دمهای سگها در جزیره مدغاسکر سبب ولادت سگها ی بدون دم
شده باشد پس چرا این حالت در اقوام سامی پدید نمی اید که در طی هزاران سال انها
اولاد های خود را ختنه میکنند ولی تا حال هیچ خانواده ای از انها شاهد
تولد طفل مختون نبوده است. بسیار عجیب است که سید بر تمام اسلوب ها وروشهای مکاتب
فکری وحوزه های فلسفی طبیعی واجتماعی قرن 17 – 18 اروپا وقوف و ورود
کامل داشته ودرجنب مطالعه تمام مکتب های سیاسی ان عصر دارای مطالعه وسیعی درعرصه
های علوم طبیعی، بیا لوژی، تاریخ طبیعی جدید ونظر یه تکاملی نیز بوده
است (7: 60 – 73 ).
تحلیل
نظریه سید در مورد دین وفلسفه:
مااین
نظریه سید را بیشتر از مناظره ومباحثه وی با یکی از فلا سفه فرانسه بنام ارنست
رنان در پوهنتون (سوربون )دانسته ایم.ارنست رنان در بیان خود قبلا گفته بود که انچه
بنام فلسفه و علم در جهان اسلامی پیداشده است درواقع فلسفه یونانی است...
سید به عنوان فیلسوف ودانشمند اسلامی این نظر
رنان را تحمل کرده نتوانست وبه جواب ان پرداخت، این جواب سید در یکی ازروزنامهای
فرانسه به نشر رسید ولی تحریفات وتغییراتی رابه ان وارد ساخته است با انهم از
جریان وسیاق کلام سید فهمیده میشود که اوباوجودیکه در برخی موارد فلسفه رابادین مخالف
میداند ولی به هیچ وجه ادیان وبه خصوص دین اسلام رافاقد فلسفه نمی داند، اوبه رنان
خاطر نشان میسازد که اگر تعارضی بین دین وفلسفه وجود دارد ان تنها منحصر به دین
اسلام وفلسفه نیست بلکه مسیحیت بیشتر این تعارض را با فلسفه خواهد داشت. اسلام در
طول زمان نسبت به مسیحیت رفتار مناسبتری را با فلسفه وفیلسوفان داشته است (
4 : 73-74).
قبول وپذیرش معتقدات در ادیان بیشتر جنبه احساسی وهیجانی
داشته در حالیکه پذیرش معتقدات در حوزه های فلسفی بیشتر بربنیاد استدلال وترتیب
مقدمات استواراست (10: 32).
تحلیل نظر سید در مورد وحدت الوجود:
در افغانستان انوقت وحتی در زمان
حاضر ثقافت افغانی ازسه جز مهمی که عبارت اند از علم کلام اسلامی، فلسفه یونانی
وچیزی هم ازتصوف وحدت الوجودی تشکیل گردیده است وزمانیکه سید کتاب کوچک خودرا تحت
عنوان ((نیچریه)) مینویسد درتیب مقدمات بربنیاد منطق ارسطو استدلال میکند وبین
اجزاء عالم هستی توسط عقیده بوجود خدا که اصل وجود، منبع شعور ومصدر اراده گفته
میشود رابطه برقرار میسازد واین درست یک طرح فکر تصوفی است که به اساس این طرح سید
بین روح وجسم، ماده ومعنی وبین نظام طبیعی وادبی رابطه قایل میشود. سید که یقینا
متاثر از ثقافت افغانی عصر خود بوده در مورد وحدت الشهود و وحدت الوجود این نظر را
ارایه میدهد: وحدت شهود ووحدت وجود اساس وزیربنای علم توحید وعرفان حقیقی است که
چون شخص به ان مقام میرسد تمام اسماء، صفات وافعال خداوند (ج) را مستهلک در غیب
ذات احدیت میداند وجزمشاهده ذات احدیت هیچ تعینی درمدح او باقی نمی
ماند ودرین وحدت شهود است که توحید صاف وخالص تحقق پیدا میکند.
در وحدت
وجود هر چه هست وجود واحد ذات اوتعالی است، کسی که به این مقام عرفانی میرسد درهمه
ظواهر و پدیده های طبیعی تجلیات انوارالهی را مشاهده میکند ونعره (( اناالحق )) و
((مافی جبتی الاالله)) را سر میدهد، موحد حقیقی کسی است که جامع میان کثرت ووحدت
باشد (2: 1).
تحلیل
نظر سید درمورد توحید وتثلیث:
چنانچه قبلا ذکر شد سید درمورد
توحید بیشتر طرفدار توحید عرفانی بوده وبا روش اشراقی درین زمینه قلب را با عقل
یکجا ساخته است ولی انچیکه درمورد اقانیم ثلثه مسیحیت است سید کوشش فراوانی نموده
تا مشکل اقانیم سه گانه را حل نماید که در نتیجه انرا سه مظهر ه جداگانه حقیقت
واحد دانست یعنی تعدد و تثلیث ( اب، ابن وروح القدس ) را کاملا ظاهری تلقی کرده که
از وحدت باطنی بازگویی دارد چنانچه سقراط نیزبه سه اصل ( خیر، حق و زیبا ) معتقد
بوده وانرا سه بعد یک حقیقت میدانست. سید بااین توجیه منطقی از مشکل اقانیم سه
گانه تلاش بخرچ داد تابین مسلمانان ومسیحیان تقارب ووحدت ایجاد کند (7: 60 – 73).
تحلیل نظرسید درمورد هیولی
وصورت وجوهرفرد:
تعدادی ازفلاسفه یونان قدیم
نظریه اتومی جهان را مطرح نموده ومادة المواد عالم طبیعی را جز لایتجزی بسیط
(جوهرفرد )که تغییری دران رونما نمیشود، دانستند واساس وبنیاد بسیاری
از مکاتب فلسفی رادردوره های بعدی گذاشتند، نمایندگان معروف
نظریه اتومی در یونان قدیم عبارت بودند از لو سیپوس، دیموکریت واپیکور،
از نظر دیموکریت اتوم ها اجرام بسیط وتجزیه ناپذیری اند که نظر به سختی
ایکه دارند قابل تجزیه به اجزای دیگر نیستند وبدون شمار درخلای نا محدود درحرکت
اند وبرخی از انها با برخی دیگری روی تصادف تصادم کرده واشیای موجود در جهان طبیعی
را میسازد (11: 21 – 22).
ااین موضوع در مباحث علم کلام
اسلامی نیز وارد و مورد بحث قرار گرفت، درعلم کلام اسلامی حکم که عبارت از نسبت
دادن یک شیئ به شیئ دیگر ویا سلب یک شیئ از شیئ دیگر است یا طبیعی بوده مثل حکم
کردن بنا بر تجارب طبیعی از قبیل: ورزش کردن به بدن انسان مفید است، هوا درزمستان
کابل سرد است وغیره ویا شرعی بوده مانند اداکردن نماز فرض الهی است
وغیره ویا هم عقلی بوده که اساس این حکم نه طبیعی ونه شرعی است بلکه عقلانی است
وبه اساس این حکم همه اشیا که تصور میشود یا واجب است یا ممتنع ویاهم ممکن. واجب
انست که وجودش حتمی وعدمش محال باشد. ممتنع انست که بر عکس واجب وجودش محال وعدمش
حتمی باشد. ممکن انست که نه وجود ونه عدمش حتمی بوده بلکه بعد از تا ثیر یک موثر
از حالت امکان به وجود میاید. چون ممتنع انست که وجودش محال باشدپس قابل بحث هم
نیست و حال گفته میتوانیم که جز واجب هر چه هست ممکن است، پس جز واجب الوجود همه
ممکن وعالم است که از وجود ان وجود واجب الوجود معلوم میشود وعالم یا عین است ویا
عرض.
عین که قایم به نفس بوده و
درتحیز محتاج به غیر نیست یامرکب از اجزاء است ویانیست که اولی عبارت از جسم
ودومی جوهر فرد یاجزء لایتجزی است (3: 19- 21).
ازطرف دیگر
ارسطو طالس (ارسطو ) شا گرد افلاطون وفیلسوف معروف یونانی جسم را مرکب
از اجزاء ندانسته بلکه از نظراو جسم، متصل واحد در نفس خود است وجسم از دو جوهر
هیولی وصورت بوجود امده است. هیولی یا مشتق از هیئت اولی است ویا مشتق
از هیل که به معنی تفریق است وبه تعبیر ساده هیولی جوهر مادی جسم بوده که به صورت
جسمی ویا نوعی در می اید. از نظر فلاسفه جوهر دارای پنج
قسم است، این پنج قسم عبارت اند از عقل، نفس، هیولی، صورت وجسم وبه زعم
انها صورت درهیولی حلول کرده وجسم را ساخته است وصورت عبارت از ان جوهری است که
درجهات، امتداد یافته ومردم عام انرا جسم مینامند اما ارسطو میگوید که
این جوهر (صورت ) تمام حقیقت جسم نبوده بلکه در جسم یک جوهر دیگری نیز
است که هیولی نام دارد وبه حواس درک شده نمیتواند بلکه با
دلایل قابل درک بوده که از همین جهت گاهی به عنقا نیز مسمی شده است.
افلاطون هیولی را نمی پذیرد وجسم را صرف در صورت منحصر میداند.
حال
بعد از توضیح مختصر جزء لایتجزی ( جوهر فرد ) وهیولی و صورت بر میگر
دیم به تحلیل نظر علامه سید جمال الدین.
او جهان
وعالم اجسام را مرکب از اجزائی میداند که دیگرقابل تجزیه نیستند ونظر هیولی وصورت
ارسطی را ردمیکند. دلیل وجود جوهر فرد اینست که اگر کره حقیقی را که در ان خط مستقیم
تشکیل شده نمیتواند بالای سطح مستوی درنظر گیریم صرف یک جز ان کره حقیقی با سطح
مستوی درتماس و حلول خواهد نمود و دلیل دیگر اینکه اگر جزء لا یتجزی وجود نداشته
باشد بلکه جزء الی لانهایه قابل انقسام در نظر گرفته شود پس
یک خردله (سپندان ) باجبل (کوه) مساوی خواهد بود، چون عظم وصغر درانها
اهمیت خود را از دست میدهند و در انصورت میتوانیم بگوییم یک جسم غیر متناهی از جسم
غیرمتناهی دیگر بزرگتر است که ان دوراز حقیقت میباشد.سید چرا جزء لایتجزی را نسبت
به هیولی وصورت ترجیح داد؟ بخاطر اینکه این انتخاب در تا یید وتقویه معتقدات اصیل
اسلامی اش کمک مینمود وبا این انتخاب سید اعتقاد به حشر اجساد را مبرهن
ساخت، چون او میدانست که در تا یید هیولی وصورت ارسطی بسیار ی از اصول
اعتقادی اسلامی اش مورد تردید قرار میگرد و منجر به این میشود که به قدم عالم حکم
کند و دوام حرکات افلاک را بپذیرد.
ارسطو واتبا
عش به قدم هیولی حکم نمود ه واز ان طریق به قدم عا لم معتقد شده اند چه انها امکان
را یک صفت وجودی دانسته چنانچه امتناع را صفت عدمی میدانند پس صفت وجودی بدون
موجودیت یک موجود قایم شده نمیتواند وهم حادث قبل از حدوثش ممکن است وهر حادث
مسبوق به ماده است زیرا قبل از حدوث صرف امکان ان وجود دارد وامکان یک عرض وجودی
وموجود است که بدون محل موجودکه عبارت از ماده است تحقق ووجود یافته نمیتواند در
نتیجه چون هیولی از صورت جدا شده نمیتواند وهر دو حقیقت جسم را میسازند پس هیولی
وصورت نسبت بطلان تسلسل هیولات وصور قدیم شدند وجسم متشکل از انها نیز قدیم شد.
اگر حکم به
وجودهیولی وصورت شود درانصورت حشراجساد منتفی میشود بخاطر یکه
عالم قدیم شد از خاطر قدم هیولی وهر قدیم ممتنع العدم است چون عدم
وخراب عالم منتفی شد پس حشراجساد نیز منتفی شد چه حشر بعد از فنای دنیا صورت
میگیرد. ویا اینکه عالم قدیم است از خاطر قدم هیولی پس اشخاص موجود در گذشته از
نوع انسان وسائر حیوانات غیر متناهی اند وحشر انها ناممکن است مگر صرف
در مکان غیر متناهی وچون ابعاد عالم متناهی است پس حشرمحال است ( 8:
120 – 135).
دوام
حرکات افلاک از نظر فلاسفه بر اساس دایره استوار میباشد چه خط مرکب از
جواهر مفرده است ودرصورتی ازامتداد خط دایره تشکیل شده میتواند که
انقسام جوهر فرد باطل نگردد، چه اثبات جزء مبطل اصول هندسی است به خاطر یکه اکثر
مسایل هندسی موقوف به اثبات دائره میباشد، دلیل ثبوت دائره از نظر انها اینست که
یک طرف خط راثابت در نظر گرفته وازحرکت طرف دیگر ان ترسیم دائره راانجام میدهند،
ودر صورتیکه جزءلا یتجزی را ثابت بدانیم این دلیل انها باطل میگردد زیرا خط از
جواهر فرده ترکیب یافته پس جزء ان ثابت بوده وخط باقیمانده بدوران جزء حرکت میکند
یعنی به هر چار طرف ان جزء ثابت امتداد یافته میتواند پس خط در چار طرف مماس با
جوهر شد ودر ین حال انقسام جوهر فرد به میان امد، وقتیکه انقسام جوهر باطل در نظر
گرفته شود حرکت خط نیز باطل میشود ودائره ثابت وترسیم شده نمی تواند. در صورت
اثبات هیولی حرکات افلاک دوام پیدامیکند زیرا زمان کم ومقدارحرکت است و زمان
انقطاع نمی پذیرد، اگر زمان منقطع تصور شود پس انقطاع ان متاخر از وجودش میباشد
واین تاخیر بدون وجو زمان قابل درک نمیباشد در ینصورت وجود زمان بافرض انقطاع ان
لازم میگردد واین جزاجتماع نقیضین چیزی دیگری نیست. دیگراینکه زمان، کم ومقدار
حرکت مستدیره است نه مستقیه، اگر حرکت بطور مستقیم در نظر گرفته شود ازدو حالت
بیرون نیست یا تا لا نهایه دوام میکند که بخاطر لزوم بعد غیر متناهی محال میباشد
ویا اینکه منقطع میشود که با انقطاع حرکت انقطاع زمان لازم میشود وانقطاع زمان
بنابر دلیل قبلا ذکر شده محال است، چون حرکت مستدیره افلاک منقطع نمیشود پس خرق
والتیام نیزبر ان عارض نمیگردد که این نظر فلاسفه در تعارض با حادثه معراج النبی
(ص) وایات کریمه:اذا السماء انشقت واذا السماء انفطرت ) قرار دارد. اگر خرق و فطور
در سموات وافلاک رخ دهد انقطاع د رحرکت بوجود می اید واین انقطاع باعث انقطاع زمان
میشود وان محال است، زیرا در حرکت افلاک مبدا میل مستدیر وجود دارد که انخراق ان
سبب حرکت مستقیم اجزاء ان میشود پس در یک فلک دو میلان متضاد جمع میشود وان محال
میباشد (8: 133-135 ).
نتیجه گیری:
علامه سید
جمال الدین در مقطع خاصی زمانی چشم به جهان گشود و نیات شوم استعمار گران وقت در
برابر ملل مسلمان اورا وا داشت تا کمر همت بسته ودر راه وحدت مسلمین واگاهی ملتهای
شرقی در برابر استعمار گران جد وجهد بینظیز نموده نام وکارنامه هایش ماندگار زمان
وفخر همیشگی ملت افغان شود. سید علاوه ازاینکه سیاستمدار اگاه وتحلیل گر
وژورنالیست توانا بود یک دانشمند ویک فیلسوف چیره دست نیز میباشد. او فلسفه بیگانه
گان رامی فهمید، نظریات دینی خود رامی فهمید و در تقارب اندو سعی میکرد. اوتیوری
تکامل وانتخاب طبیعی ورابطه ان با خلقت انسان رابه درستی تحلیل وبه
معاصرینش که هنوز در ست اطلاعی ازان نداشته اند بیان نمود. اومساله دین وفلسفه
رابه قضارت گرفت وراه معتدل ومیانه رادر زمینه اختیار کرد. جهت تقارب ادیان اسلام
و مسیحیت به حل معضله اقانیم سه گانه پرداخت وانرا امر ظاهری تلقی نمود. در توحید
وکلام اسلامی وحدت شهود ووحدت وجود راتحلیل منطفی کرد و موحد واقعی راکسی دانست که
جامع بین کثرت ووحدت باشد وبالا خره نظریات کهن سال یونان قدیم در عرصه اجسام مادی
رابه تحیلیل وبرسی گرفت وبادلایل منطقی وجود جزء لایتجیری (جوهر فرد ) را نسبت به
تیوری ارسطی هیولی وصورت ترجیح داد و ازاین طریق بسیاری ازمعتقدات اصیل اسلامی
ازقبیل حشراجساد،حدوث عالم، انفطار وانشقاق کواکب سماوی را توثیق وتحکیم بیشتر
بخشید. با این خدمات ارزشمند نام خودرا دربین شرقیان وبطور خاص ملتهای مسلمان
ماندگار ساخت.
نامش
همیشه ماندگار باد!
مآخذ:
١- قرآن کریم.
٢- اظهار
احمد. وحدت الوجود اور قران کا موقف.2003
http://urdu. Understanding – Islam.com/
٣-
التفتازانی، سعدالدین. شرح العقاید النسفیة. پشاور: قصه خوانی. ب ت.
٤- تنویر،
محمد حلیم. سید جما ل الدین. کابل: وزارت اطلاعات و فرهنگ ، 1385ش.
٥ – حبیبی،عبدالحی . نسب
وزادگاه سید جمال الدین افغانی. کابل: وزارت اطلاعات و فرهنگ،
1385ش.
٦ – خدمت گار،
عبدالله بختانی. دسید جمال الدین د ژوندانه هدف. کابل:
وزارت اطلاعات و فرهنگ، 1385ش.
٧ – سلجوقی،
صلاح الدین. اضواء علی میادین الفلسفة والعلم واللغة والفن و الاد ب. مصر:
مطابع شرکة الا علانات الشرقیة،1962.
٨ – فرهاری،
عبدالعزیز. النبراس. کویته: المکتبة الحبیبیة، ب ت.
٩ – مجروح،
سید بهاءالدین. سید جمال الدین وبرخورد شرق وغرب . کابل:
وزارت اطلاعات و فرهنگ، 1385ش.
١٠ – نورزایی،
محمد ابراهیم.الهیات در علم کلام اسلامی . کابل :مطبعه
بهیر، 1385 ش.
١١ – نورزایی،
محمد ابراهیم. فلسفه معاصر وپیشینه تاریخی ان. کابل: پوهنتون کابل، 1385 ش.
0 comments:
Post a Comment